آخرین خبرها

زیبایی از منظر آیات و روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتارسوم/جلسه سوم

زیبایی در قرآن کریم و احادیث

اهمیت زیبایی

گم‌شدگان در جنگل‌ها یا کوهستان‌ها وقتی به رودخانه‌ای برسند، با خود می‌گویند: اگر امتداد همین رود را طی کنیم، بلاخره به یک آبادی خواهیم رسید. به همین‌سان گم‌شدگان اقیانوس بی‌کران هستی، شایسته‌است با خود بگویند:

زیبایی امری است که اگر سر رشته و امتداد آن را بگیریم و دنبال کنیم، به حق‌تعالی خواهیم رسید. چون اوست که مبدأ و منشاء زیبایی است  و خود زیبایی بی‌انتهاست.

تعریف زیبایی

زیبایی تناسب اجزاء تشکیل دهنده یک پدیده است. زیبایی اعتدال،یکپارچگی،وحدت مؤلفه‌های یک ساختار است. زیبایی امری است لذت بخش. زیبایی بهره‌مندی یک شیء از عالم ملکوت است و…، این‌ها تعاریفی هستند که در آثار فیلسوفان کهن همانند افلاطون، ارسطو، فلوطین و… آمده است. اما در میان فلاسفه دوره بعد رنسانس، به نظر کانت «زیبا آن است که لذّتی بیافریند رها از بهره و سود، بی مفهوم، عام و همگانی«[1] به نظر هگل «زیبایی تابشی و پرتویی از مطلق یا ایده مطلق است«[2] شافتس بری:[3] «آنچه زیباست، موزون و متناسب است و آنچه زیبا و متناسب است،‌ حقیقی است و آنچه در عین حال هم زیبا و هم حقیقی است، دلپذیر و خوب است. زیبایی فقط بوسیله روح شناخته می‌شود. خداوند زیبایی اصل است، زیبایی و خوبی از یک منشاء هستند»[4] هاچْسون:[5] ‌«جوهر و ذات زیبایی در تجلّی و ظهور وحدت در کثرت نهفته است»[6] هوم:[7] ‌«زیبایی آن است که دلپذیر و مطبوع باشد، از این رو تنها بوسیله ذوق تعیین می‌گردد»[8] شلینگ: «زیبایی عبارتست از ظهور نامتناهی در متناهی» وایسه:[9]«زیبایی یعنی حقیقت هماهنگ«[10]

فراسوی این تعاریف فلاسفهٔ عرصه زیبایی شناسی، با تأمل در برخی اشارات قرآنی[11] و روایی می‌توان تعاریفی را برای زیبایی استنباط یا بازسازی کرد:

1).«زیبایی جلوه‌ای است خوشایند و لذت بخش»2).«زیبایی جلوه‌ای است جالب توجّه» 3).«زیبایی جلوه‌ای  است دل پسند» 4).«زیبایی جلوه‌ای است موجب شگفتی»

اقسام زیبایی

اقسام مختلفی برای زیبایی با توجه به موصوف‌های وصف زیبایی  که در قرآن کریم و احادیث ذکر شده‌اند، قابل استنباط است:

1.زیبایی طبیعی

مراد از زیبایی طبیعی، زیبایی پدیده‌های طبیعی از قبیل اشیای زمینی، نباتات، حیوانات، ساحت مادّی انسان،آسمان و پدیده‌های آسمانی مانند ستارگان است.

1-1.زیبایی آسمان با ستارگانش

در آیات متعددی به جنبه‌های زیباشناختی آسمان پرداخته شده است:

1.«اِنَّا زَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکوَاکبِ»[12] «ما آسمان این دنیا را به زیور اختران آراستیم»

2.«فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یوْمَینِ وَأَوْحَی فِی کلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»[13] «پس آنها  را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانی کار [مربوط به] آن را وحی فرمود و آسمان [این] دنیا را به چراغها آذین کردیم و [آن را نیک] نگاه داشتیم این است اندازه‌گیری آن نیرومند دانا»

3.«وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَزَینَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ»[14] «و به یقین ما در آسمان برج‌هایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم»

1-2 ـ زیبایی مناظر طبیعی روی زمین

الف) «… وَتَرَی الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ»[15]« و زمین را خشکیده می‌بینی چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش در می‌آید و نمو می‌کند و از هر نوع [رستنی‌های] سرورآور می‌رویاند»

ب)  «أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کانَ لَکمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یعْدِلُونَ» «[آیا آنچه شریک می‌پندارند بهتر است] یا آن کس که آسمانها و زمین را خلق کرد و برای شما آبی از آسمان فرود آورد. به وسیله آن باغهای بهجت‌انگیز رویانیدیم. کار شما نبود که درختانش را برویانید. آیا معبودی با خداست؟ [نه] بلکه آنان قومی منحرفند»

ج) «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر»[16] «آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد و زمین سرسبز گردید؟آری خداست که لطیف و آگاه است»

1ـ3ـ زیبایی جانداران

الف) «وَلَکمْ فی‌ها جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ»[17] « و درآنها[گوسفندان] برای شما زیبایی است آنگاه که [آن‌ها را] از چراگاه برمی‌گردانید و هنگامی که[آن‌ها را] به چراگاه می‌برید»

ب) «وَالْخَیلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکبُوهَا وَ زِینَةً وَیخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»[18] «واسب‌ها، استران و درازگوش را [آفرید] تا بر آنها سوار شوید و [برای شما] زینتی [باشد] و آنچه را نمی‌دانید می‌آفریند»

ج) «أَوَلَمْ یرَوْا إِلَی الطَّیرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَ یقْبِضْنَ مَا یمْسِکهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِکلِّ شَیءٍ بَصِیرٌ»[19]      «آیا در بالای سرشان به پرندگان ننگریسته‌اند [که گاه] بال می‌گسترند و [گاه] بال‌های خود را جمع می‌کنند. جز خدای رحمان [کسی] آن‌ها را نگاه نمی‌دارد او به هر چیزی بیناست»

1ـ4.زیبایی جسم انسان

الف)«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»[20] «براستی که انسان را در زیباترین شکل آفریدیم»

ب)«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکمْ وَإِلَیهِ الْمَصِیرُ»[21] «آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید و شما را صورتگری کرد و صورت‌هایتان را نیکو آراست و فرجام به سوی اوست»

ج)«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»[22] «آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم، پس آن علقه را [به صورت] مُضغه گردانیدیم و آنگاه مُضغه را استخوانهایی ساختیم. بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است»

2. زیبایی اخلاقی

در قرآن کریم و روایات، در موارد متعددی از واژه “جمیل” به عنوان صفت اعمال و رفتارهای اخلاقی اسم برده شده است که همگی ناظر به زیبایی اخلاقی‌اند.

2-1.«فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا»[23]«پس صبر کن، صبری زیبا»

در این آیهٔ شریفه “جمیل” صفت صبر است. مراد از صبر زیبا چیست؟ « شکیبایی در برابر حوادث سخت و طوفانهای سنگین نشانه شخصیت و وسعت روح آدمی است، آن چنان وسعتی که حوادث بزرگ را در خود جای می‌دهد و لرزان نمی‌گردد. یک نسیم ملایم می‌تواند آب استخر کوچکی را به حرکت در آورد، اما اقیانوسهای بزرگ همچون اقیانوس آرام، بزرگ‌ترین طوفانها را هم در خود می‌پذیرند، و آرامش آنها بر هم نمی‌خورد. گاه انسان ظاهراً شکیبایی می‌کند ولی چهره این شکیبایی را با گفتن سخنان زننده که نشانه ناسپاسی و عدم تحمل حادثه است، زشت و بدنما می‌سازد.اما افراد با ایمان و پرظرفیت، کسانی هستند که در این گونه حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمی‌گردد و سخنی که نشان دهنده ناسپاسی و کفران و بی‌تابی و جزع باشد بر زبان جاری نمی‌سازند، صبر آنها،” صبر زیبا” و” صبر جمیل” است»[24].در تفاسیر هم پاسخ‌های گوناگونی به سؤال فوق داده شده است:

1.صبری که در آن هیچ شکایتی نباشد.[25]

2.صبری که در آن جَزع و فَزع نباشد[26]

3.صبری که فقط و فقط به خاطر خداوند باشد.[27]

4.صبری که در آن اضطراب، عجله و تشویش نباشد.[28]

5.صبر و استقامتی که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدی به آن راه نیابد.[29]

2-2.«وَاصْبِرْ عَلَی مَا یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا»[30]« و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان دوری گزین، دوری کردنی زیبا»

در معنای “هجر جمیل” مفسرین اقوال مختلفی گفته‌اند:

1.در عین دوری کردن از آنها، همچنان از دعوت کردن آنها به سوی حق غافل نباش.[31]

2.دوری گزینی به همراه مدارا و انتقام نگرفتن و واگذار کردن امر آنها به حق تعالی.[32]

3. یعنی در ظاهر مدارا کردن با آنها و در باطن دوری از ایشان[33]

4.هجر جمیل، مخالفت قلبی و ترک هواهای نفسانی آنها ولی در ظاهر ملایمت و مدارا در معاشرت[34]

5.دوری کردنی بدون حُزن و جَزع[35]

2-3.«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِیةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ»[36] « و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، جز به حق نیافریده‌ایم و یقیناً قیامت فرا خواهد رسید، پس به زیبایی صرف نظر کن»

در این آیه شریفه هم “جمیل” صفت یک موضوع اخلاقی یعنی “صفح” به معنی گذشت، اغماض و چشم پوشی، واقع شده است.امام جعفر صادق(ع): «الصَّفْحُ الْجَمِیلُ أَنْ لَا تُعَاقِبَ عَلَی الذَّنْبِ »[37] « صفح جمیل یعنی تعقیب و کیفر نکردن شخص بخاطر گناهی که مرتکب شده است»

 قال الرضا(علیه السلام) فی قول الله عز و جل “فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ”، قال: «العفو من غیر عتاب»[38]« بخشش بدون سرزنش و عتاب»

اقوال مفسرین در تفسیر “صفح جمیل” چنین است:

1.عفو و بخشیدن بدون عتاب و سرزنش.[39]

2.یعنی عفو کن حق خود را و در صدد مکافات مباش.[40]

3.یعنی اعراض زیبا، بدون توبیخ و بدون کینه.[41]

زیبایی اخلاقی از منظر روایات

در احادیث هم در مقوله زیبایی، بیشتر به زیبایی اخلاقی پرداخته شده‌است. برخی احادیث مربوط به صفات اخلاقی زیبا هستند و برخی به افعال اخلاقی زیبا. نقل و بحث همه روایات مربوط به زیبایی اخلاقی در چنین نوشته ممکن نیست و خود نوشته مستقلی می‌طلبد. لکن مواردی را برای نمونه نقل می‌کنیم.

1.«عَنْ یحْیی بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِی قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): أَی الْخِصَالِ بِالْمَرْءِ أَجْمَلُ فَقَالَ وَقَارٌ بِلَا مَهَابَةٍ وَ سَمَاحٌ بِلَا طَلَبِ مُکافَأَةٍ وَ تَشَاغُلٌ بِغَیرِ مَتَاعِ الدُّنْیا»[42]

«عمران حلبی می‌گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم کدامین خصلت‌ها برای فرد زیباترین هستند؟ فرمودند: وقار بدون حالت ترسناکی، گذشت و بزرگواری بدون انتقام‌جویی، اشتغال اما نه به امور دنیوی[بیکاری زشتی است]»

2.علی بن موسی‌الرضا(ع):«تَرْک الشَّهَوَاتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ وَ أَجْمَلُ عَادَةٍ»[43]«تَرک کردن هواهای نفسانی، بهترین عبادت و زیباترین عادت است»

3.علی بن موسی الرضا(ع):«وَ أَجْمِلْ مُعَاشَرَتَک مَعَ الصَّغِیرِ وَ الْکبِیرِ»    «با کوچک و بزرگ، معاشرت زیبا داشته باش»

4.علی(ع):«لاجَمالَ أزین من العقل»[44]«هیچ زیبایی، زیباتر از عقل نیست»

5.علی(ع):«تحری الصدق و تجنّب الکذب، أجمل شیمة و أفضل أدب»[45] «جویای راستی بودن و پرهیز از دروغ، زیباترین ویژگی و برترین ادب است»

6.علی(ع):«ما تزین الإنسان بزینة أجمل من الفتوة» [46]«آدمی به زینتی زیباتر از جوانمردی آراسته نشد»

7.علی(ع):«الصبر علی الفقر مع العزّ أجمل من الغنی مع الذّل»[47]« شکیبایی تؤام با عزت بر فقر، زیباتر از ثروتمندی و بی‌نیازی به همراه ذلّت است»

8.الامام الباقر(ع) :«من کذَب ذَهَبَ جمالُه»[48] «هرکس دروغ بگوید،زیبایی‌اش از بین می‌رود»

9. علی(ع):«حُسْنُ الصُّورَةِ جَمَالٌ ظَاهِرٌ وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمَالٌ بَاطِنٌ»[49] «خوب رویی،زیبایی ظاهر است و نیکی عقل زیبایی باطن است»

احکام زیبایی

1.شمول زیبایی

طبق آیات و روایات هر وجودی و مخلوقی که در عالم هستی هست، زیباست. زیبابودن بلکه زیبای مطلق بودن حق تعالی یک امر شبه بدیهی است. در عین حال از جمله احادیث مشهور این حدیث است که؛ علی(ع):«إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یحِبُّ الْجَمَالَ»[50] اما ماسوی حق تعالی هم طبق آیه شریفه«الَّذِی أَحْسَنَ کلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ»[51] زیبا آفریده شده‌اند. مسأله شمول زیبایی مورد تأکید فلاسفه اسلامی به ویژه صدرالمتألهین است. از نظر صدرالمتألهین وجود و زیبایی عین هم هستند، پس هر موجودی زیباست. در واقع حقیقتی که در عالم واقع هست، مصداق مفاهیم وجود، علم، قدرت و زیبایی است»[52]

به نظر صدرالمتألهین همه موجودات پرتوی از صفت جمال حضرت حق هستند و جلوه‌ای از ذات باری‌تعالی و چون حق تعالی جمیل مطلق است پس تجلیات و پرتوهای  حق تعالی هم در کمال حسن و زیبایی هستند.[53]

یا صدرالمتألهین با استدلال از طریق آیه شریفه «قُلْ کلٌّ یعْمَلُ عَلَی شَاکلَتِه»[54]«بگو: هرکسی طبق شاکله خود عمل می‌کند» به شمول وگستردگی زیبایی  تأکید کرده است. با این بیان که خداوند زیبا بلکه زیبایی بی انتهاست. همهٔ جهان هستی را طبق شاکله خود آفریده است و شاکله خداوند، زیبایی است»[55]

همچنین این حقیقت از طریق کشف و شهود هم مسلَّم است، سالکان طریق شهود در مراحل و مراتبی از شهود عالم هستی، همه امور و اشیاء را با ویژگی پرتو حق بودن و جلوه جمیل مطلق بودن، و در نتیجه در غایت حُسن و زیبایی درک می‌کنند.[56] بنابراین عقل و نقل و کشف یا برهان و قرآن و عرفان، این اصل را تأیید می‌کنند که زیبایی از شمول عام برخوردار است و هر موجودی زیباست.

اما این شبهه که اگر هر موجودی زیباست، پس چرا این حکم بر خلاف دریافت و درک ما انسانهاست؟ بلاخره انسان‌ها برخی موجودات را زیبا ارزیابی می‌کنند و برخی را زشت؟ پاسخ‌های متعددی دارد:

الف) زشتی امر عدمی است به این معنا که از مقایسه و نسبت سنجی بین دو امر زیبا و زیباتر یا زیباتر و زیباترین، وضعیتی و حالتی انتزاع و استنتاج می‌شود که آن را زشتی می‌نامیم[57]  یا چنانچه گذشت زیبایی با وجود عینیت دارد. زشتی غیر زیبایی است، پس زشتی غیر وجود است. در نتیجه زشتی امر عدمی است.[58]

ب).این که انسانها برخی از امور و پدیده‌ها را زشت درک می‌کنند، به این معنا نیست که آن امور و پدیده‌ها در واقع و فی نفسه هم زشت هستند. بود با نمود تفاوت دارد. یک پدیده آن گونه که در واقع هست با آن شکلی که به ما ظاهر می‌شود و پدیدار می‌گردد، متفاوت است.[59]انسان اگر چه اشرف مخلوقات است، اما ملاک، معیار و میزان  شناخت و ارزیابی عالم هستی نیست. از این جهت انسان هم مخلوقی است در کنار دیگر مخلوقات. چه بسا او پدیده‌ای را زشت ارزیابی  می‌کند، اما جانداران و مُدرک‌های دیگر زیبا.

ج).اما این که گفته می‌شود انسانها برخی موجودات را زشت ارزیابی می‌کنند. به معنای نوع انسان نیست. به معنای همه انسانها هم نیست. چون وقتی مکاشفات عرفانی عارفان همهٔ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را بررسی می‌کنیم، شهودی و مکاشفه‌ای از آنها تقریباً اجماعی است که طی آن، همه اشیاء و پدیده‌های عالم هستی را زیبا می‌بینند. لذا زشت دیدن برخی موجودات، ناشی از صیقل نیافتن قلب و روح است. همین قلب اگر در اثر تزکیه جام جهان‌نما شود، همه حقایق عالم هستی را زیبا خواهد دید[60]

2.ایجاد بهجت و سرور

زیبایی امری است که در مُدرِک اعمّ از مشاهده کننده و شنونده یا لمس کننده و… ایجاد سرور و بهجت می‌کند. درآیات و روایات متعددی به این مسأله اشاره شده است.

«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَینَا فی‌ها رَوَاسِی وَأَنبَتْنَا فی‌ها مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ»[61] «و زمین را گستردیم و در آن لنگرها [کوه‌ها] فرو افکندیم و در آن از هر گونه جفت دل‌انگیزی رویاندیم»

«وَأَنزَلَ لَکم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ»[62] «برای شما آبی از آسمان فرود آورد، پس به وسیلهٔ آن باغهای بهجت‌انگیز رویانیدیم»

«پس زمین به وسیله باغ‌های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده با لباس نازک گلبرگ‌ها که بر خود پوشیده، هر بیننده‌ای را به شگفتی واداشته و با زینت و زیوری که از گلوبند گل‌های گوناگون فخر کنان خود را آراسته، هر بیننده‌ای را به وجد  می‌آورد»[63]

3.تشکیکی بودن زیبایی

مراد از تشکیکی بودن زیبایی، شدّت و ضعف پذیر بودن آن است. در حکمت متعالیه وجود امری تشکیکی تلقی شده است[64] که عالی‌ترین مرتبه آن حق تعالی و ضعیف‌ترین مرتبه آن مادّه اولیه جهان مادّی است. به همین سیاق زیبایی هم شدّت و ضعف پذیر است. که عالی‌ترین مرتبه آن جمیل مطلق و ضعیف‌ترین مرتبه آن در میان محسوسات یافت   می‌شود. این حقیقت قابل استنباط و استنتاج از آیات و روایات است.

در آیات متعددی از واژه “اَحْسَنْ” استفاده شده است که این واژه دلالت بر شدّت و ضعف دارد.

«صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدونَ»[65]    «رنگ خدایی و چه رنگی از رنگ خدائی بهتر است؟ و ما تنها عبادت او را می‌کنیم»

«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیک أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَینَا إِلَیک هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن کنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ»[66] « مازیباترین حکایت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت می‌کنیم، اگرچه تو پیش از این از آن بی خبر بودی»

در احادیث متعددی از واژهاَجْمَل استفاده شده است. که دلالت بر دارای مراتب بودن موضوع و موصوف خودش دارد.

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ النَّبِی(ص):إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَنَ وَ نَغْمَةَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ»[67] امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید که پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: از زیباترین زیبایی‌ها، زلف زیبا و نغمه صدای زیباست»

خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) النَّاسَ بِصِفِّینَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیهِ وَ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِی (ص) ثُمَّ قَالَ… وَ «الْحَقُّ أَجْمَلُ الْأَشْیاءِ فِی التَّوَاصُفِ»[68] «علی(ع) در صفین خطبه‌ای ایراد فرمودند،در آن خطبه بعد از حمد خداوند متعال و درود فرستادن به پیامبر(ص) فرمودند:حق زیباترین چیزها در مقام توصیف است»

نتیجه این که زیبایی اعم از زیبایی محسوس یا زیبایی معنوی شامل زیبایی اخلاقی و زیبایی امور معنوی شدّت و ضعف پذیراست.


[1] . لئون تولستوی، هنر چیست؟ ترجمه کاوه دهقان، انتشارات امیر کبیر، 1387،ص31.

[2] . همان،ص34.

[3].Shaftesbury

3.همان  ,ص 28

[5].Hutcheson

5. همان ص29

[7].Hom

7.همان ,ص29

[9] Wiesse

[10] . همان

[11] . احزاب/آیه52

[12] .صافات/آیه6

[13].فصلت/آیه 12

[14] .حجر/آیه 16

[15] .حج/آیه5

[16] .حج/آیه63

[17] .نحل/آیه6

[18] .نحل/آیه8

[19] . ملک/آیه19

[20]. تین/آیه 4

[21].تغابن/آیه3

[22].مؤمنون/آیه14

[23] . معارج/آیه5

[24].تفسیر نمونه، ج9، ص: 352

[25]. إرشاد الأذهان إلی تفسیر القرآن، ص: 574، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص: 116، تفسیر تبیین القرآن، ص: 585،

[26].روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج19، ص: 406

[27].ترجمه المیزان، ج20، ص: 9، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج29، ص: 121

[28].تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب،ج13،ص:435،تفسیرواهب علیه،ص:1294

[29].تفسیرنمونه،ج25،ص:18

[30].مزمل/آیه10

[31].إرشاد الأذهان إلی تفسیر القرآن، ص: 579،تفسیر الصافی، ج5، ص: 242، تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج10، ص:50،الجدید فی تفسیر القرآن المجید،ج7،ص:258.

[32]تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج13، ص: 503، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ج6،ص: 306،فتح القدیر،ج5،ص: 381

[33].تفسیر اثنا عشری، ج13، ص: 362.

[34].أطیب البیان فی تفسیرالقرآن،ج13،ص:252،ترجمه بیان‌السعادة،ج14،ص: 343،مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج11،ص:281

[35].تفسیر المعین،ج3،ص:1589،تفسیر أحسن الحدیث،ج5، ص:386،تفسیر نمونه، ج11،ص: 12،تفسیر نورالثقلین،ج3،ص:27.

[36].حجر/آیه85

[37].بحارالأنوار ، ج  75 ، ص:  253   

[38].البرهان فی تفسیرالقرآن،ج3،ص:380

[39]الأصفی فی تفسیرالقرآن،ج1،ص: 663،تفسیر المعین،ج2،ص: 661.

[40].تفسیراثناعشری،ج7،ص:140،أنوارالتنزیل و أسرارالتأویل،ج3،ص:216

[41].تفسیر التستری،ص:89.

[42].الکافی ج: 2 ص:614

[43].مستدرک‌الوسائل ج : 11، ص:344

[44].غررالحکم و دررالکلم

[45].همان

[46].همان

[47]. همان

[48]. معدن‌الجواهر، ص50

[49]. بحارالأنوار ج75ص379

[50].لکافی ج6ص:438

[51]. سجده/آیه7

[52]. اکبری،رضا،”ارتباط وجود شناسی و زیبایی شناسی در فلسفه ملاصدرا”، فصلنامه علمی- پزوهشی دانشگاه قم،سال هفتم، شماره اوّل،ص95.

[53] «أحْسَنَ کلَّ شَی‌ءٍ خَلَقَهُ» فإنَّ ذاتَه لما کان فی غایة الجلالة و العظمة، و کان الموجودات کلّها نتائج ذاته و اشعة أنوار صفاته، فیکون فی غایة ما یمکن من الحُسن و الجَمال و الکمال، و لأنّه ما من شی‌ءٍ خلقه إلا و هو مرتبٌ علی ما اقتضته الحکمةُ الإلهیة و أوجبته العنایة الأزلیة، فیکون جمیع المخلوقات حسنة فی غایة الحُسن المتصوّر فی حقّه»(صدرالدین شیرازی، تفسیر القران الکریم، ج1،ص154)

[54].اسراء/آیه 84

[55].«قد وُرد فی‌الخبر ” إنّ اللّه جمیل یحبّ الجمال” و هو صانع العالم و أوجده علی شاکلته کما قال: کلٌّ یعْمَلُ عَلی شاکلَتِهِ  فربّکم الغفور ذو الرّحمة فالعالم کلّه علی غایة الجمال لأنّه مرآة الحق» (همان)

[56].«فالسالک إلی اللّه تعالی بقدم الإیمان و نور العرفان … یستهلک إرادته فی إرادة اللّه، «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ»، لأن جمیع الأشیاء صادرة عنه تعالی علی أبلغ وجه و أحکم نظام، فإذا تقرر له هذا المقام و استقام فیه، رضی بالقضاء و حصل له مقام الرضا و استراح له من کل هم و غم، لأنه رأی الأشیاء کل‌ها فی غایة الجودة و الحسن و النظام و التمام، و رأی رحمة اللّه وَسِعَتْ کلَّ شَی‌ءٍ بل رأی فی کل شی‌ء وجه الحق الباقی، و رأی الحسن المطلق و الجمال المطلق متجلیا علیه و علی کل شی‌ء فیکون مبتهجا به ملتذا راضیا، فإن من رأی صورة جملة العالم مکشوفة لدیه، حاضرة عنده حضوراً علمیا علی أحسن ترتیب و خیر نظام و أجود نسق و تمام، من جهة العلم بأسبابه و مبادیه الآخذة من عند اللّه، و عند ذلک قد تبدّلت علیه صور الأشیاء عما کانت هی علیه عنده أولاً، فصارت الأرضُ غیر الأرض و السماوات غیر السماوات، و هکذا کل شی‌ء» (صدرالدین شیرازی، اسرار آلایات، ص224)

[57].«فیکون جمیع المخلوقات حسنةً فی غایةِ الحُسن المتصوّر فی حقّه و إن تفاوتت و انقسمت إلی حَسنٍ و أحسنٍ إذا قیس بعض‌ها إلی بعضٍ، کما قال سبحانه: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»(اسفار،ج6،ص53)

[58]والنقصُ عدمی و العدمُ قدیکون خارجیاً و قد یکون اعتباریاً محضاً» (صدرالدین شیرازی، مجموعة الرسائل السبعة، ص 343)

[59]. ابراهیم نبی(ع) در نیایش خود به درگاه الهی عرض می‌کرد: «ربّی اَرنی الاشیاءکما هی»(پروردگارا اشیاء را آن گونه که هستند به من نشان بده) یا در روایتی از نبی اکرم اسلام حضرت محمد (ص)آمده است: « لولا تمریج الشیاطین فی قلوبکم ،لرایتم ما آری و لرایتم ملکوت کلشی» (اگر القاءات شیطانی در قلب شما نبود، شما هم می‌دیدید، آنچه را که من می‌بینم و شما هم ملکوت هر پدیده‌ای را می‌دیدید» ( اصطلاح “ملکوت کلّ شی” اصطلاح رایجی در آیات و روایات است که یک معنای آن باطن و حقیقت یکشی است و نحوه پیوند و ارتباط وجودی آن با مبدء هستی)

[60] «و قد ثبتان وضع العوالم و النشئات علی ابلغ نظام فی الخیر و التمام، فلا قصور و لا شر الّا فی نظر المحجوبین؛ فاذا خلص من اغالیط الوهم و وساوس الشیطان و صح ادراکه العقلی رأی الاشیاء فی غایة الحسن و الجودة و النظام و الخیر» (صدرالدین شیرازی، مجموعه رسائل فلسفی، ص258)

[61].ق/آیه 7

[62].نمل/آیه 60

[63].«فَهِی تَبْهَجُ بِزِینَةِ ریاض‌ها وَ تَزْدَهِی بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَیطِ أَزَاهِیرِهَا وَ حِلْیةِ مَاسُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا وَ جَعَلَ ذَلِک بَلَاغاً لِلْأَنَامِ وَ رِزْقاً لِلْأَنْعَامِ وَ خَرَقَا لْفِجَاجَ فِی آفَاقِهَا»(نهج‌البلاغه،ترجمه:محمّددشتی،خطبه91،ص169)

[64].«إنک قد علمت أنَّ الوجودَ کلّه خیرٌ و مؤثرٌ و لذیذٌ و مقابله و هو العدم شرٌّ و کریهٌ و مهروبٌ عنه و علمتَ أنَّ الوجودَ نوعٌ واحدٌ بسیطٌ فی ذاته لااختلاف فیه إلاّ أنَّ له حدوداً و درجات و هی منشأ اختلاف ماهیات الممکنات و أجناسها و فصولها فالوجودُ فی نفسه لایتفاوت إلا بالأکمل و الأنقص و الأشد و الأضعف» (اسفار، ج 7، صص 138-139)

[65].بقره/آیه 138

[66].یوسف/آیه3

[67].اصول الکافی ج 2 ص: 615

[68].الکافی ج 8ص: 352

درباره‌ی حکمت زیبا

یک نظر

  1. سلام. برای من جالب بود، استفاده کردم. تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *